جاده کمربندی
نویسنده:
هانری بشو
مترجم:
محمد جواد فیروزی
امتیاز دهید
✔️ این کتاب در سال ۲۰۰۸ برنده جایزه لیورانتر شده است. بشو این کتاب را در واپسین سالهای عمر و در سن ۹۵ سالگی نوشت.
هانری بُشو در کتاب جادۀ کمربندی سه داستان را به صورتی هوشمندانه در هم آمیخته و چکیده تجربیات خود را چه در زندگی شغلی و چه در زندگی شخصی در عبور از دوران مختلف، در قالب رمانی چند وجهی عرضه کرده است.نویسنده دراین کتاب که یک رمان چند وجهی است به موضوعات از زوایای مختلف میپردازد و در آن مسائل روانشناختی، هستیشناختی، اجتماعی و زندگی مدرن انسان امروز را مدنظر قرار میدهد.
ما همراه هانری بُشو در این رفت و برگشتهای پایانناپذیر در جادۀ کمربندی بهسختی درد میکشیم. دوش به دوش او از مقابله با زشتیهای حومۀ پاریس، از مقابله با راهآهنهای در هم گره خورده و به هم تابیده و تعویض مداومِ وسیلههای نقلیۀ عمومی و ایستگاههای اتوبوس به خود رها شده، از پا درمیآییم. مثل همیشه در آثار هانری بُشو، جزئیات جریانات روزمرۀ زندگی به اسطوره شناسی جهان مدرن مبدل میشود. در واقع در این رفت و برگشتهای پایانناپذیر در جادۀ کمربندی یک استعاره از خط سیرِ آشفتۀ خودمان بهسوی خودشناسی و پیشرفتِ تدریجی به سمتِ آگاهی میبینیم. او در نوشتههایش هم روانکاو است و هم نویسنده و در داستانهایی که نقل میکند این دو مقوله را درهم آمیخته است. چنانچه خودش میگوید: «در زندگی من روانکاوی بهشدت به نوشتههایم گره خورده است.» نوشتن و آنالیز کردن او را رها نمیکنند، «هریک از آنها راه را بر دیگری گشود و هردو در ادامه به تحول و تکامل رسیدند.» آثار این نویسندۀ مشهور القا شده از روانکاوی و اسطورهشناسی یونانی است. چیزی که برای او بیشتر اهمیت دارد زندگی درونی و کلماتی است که بین افراد رد و بدل میشود و یا نمیشود. بخش عظیمی از ساختاردرونی آثار او را گفتوگوی بین زندهها و مردهها و بازی قیافه و ظاهر تشکیل میدهد.
بیشتر
هانری بُشو در کتاب جادۀ کمربندی سه داستان را به صورتی هوشمندانه در هم آمیخته و چکیده تجربیات خود را چه در زندگی شغلی و چه در زندگی شخصی در عبور از دوران مختلف، در قالب رمانی چند وجهی عرضه کرده است.نویسنده دراین کتاب که یک رمان چند وجهی است به موضوعات از زوایای مختلف میپردازد و در آن مسائل روانشناختی، هستیشناختی، اجتماعی و زندگی مدرن انسان امروز را مدنظر قرار میدهد.
ما همراه هانری بُشو در این رفت و برگشتهای پایانناپذیر در جادۀ کمربندی بهسختی درد میکشیم. دوش به دوش او از مقابله با زشتیهای حومۀ پاریس، از مقابله با راهآهنهای در هم گره خورده و به هم تابیده و تعویض مداومِ وسیلههای نقلیۀ عمومی و ایستگاههای اتوبوس به خود رها شده، از پا درمیآییم. مثل همیشه در آثار هانری بُشو، جزئیات جریانات روزمرۀ زندگی به اسطوره شناسی جهان مدرن مبدل میشود. در واقع در این رفت و برگشتهای پایانناپذیر در جادۀ کمربندی یک استعاره از خط سیرِ آشفتۀ خودمان بهسوی خودشناسی و پیشرفتِ تدریجی به سمتِ آگاهی میبینیم. او در نوشتههایش هم روانکاو است و هم نویسنده و در داستانهایی که نقل میکند این دو مقوله را درهم آمیخته است. چنانچه خودش میگوید: «در زندگی من روانکاوی بهشدت به نوشتههایم گره خورده است.» نوشتن و آنالیز کردن او را رها نمیکنند، «هریک از آنها راه را بر دیگری گشود و هردو در ادامه به تحول و تکامل رسیدند.» آثار این نویسندۀ مشهور القا شده از روانکاوی و اسطورهشناسی یونانی است. چیزی که برای او بیشتر اهمیت دارد زندگی درونی و کلماتی است که بین افراد رد و بدل میشود و یا نمیشود. بخش عظیمی از ساختاردرونی آثار او را گفتوگوی بین زندهها و مردهها و بازی قیافه و ظاهر تشکیل میدهد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جاده کمربندی